آسمان بهاری است و زمین هم؛ اینک نه ابری است بر تارکِ آسمان و نه هوا، مهآلود. همه چیز مهیای آن است تا به نظاره زمین نشست. باید نشست و بستری فراهم آورد تا بتوان شاهد زمینی شدنِ آسمانیان شد. آسمانیانی که خود را گم کرده و زمینی گردیدند. ولی به راستی چرا اینان زمینگیر و واماندهاند؟ مگر نه آنکه فرستاده شدند تا از زمین به آسمان رسند. شاید؛ شاید فراموششان شده باشد که آمدهاند تا دنیا را خدایی کنند، نه آنکه دنیا خدایشان شود.
آسمان بهاری است، ولی کی میشود که شهرمان هم آسمانی شود؟ کی میتوان همنوع پرستی را همزاد آدمی یافت و تعصب بر اعتقاد را در کنار احترام به اعتقاد سایرین، زندگی مسالمتآمیز توأمان با استقلال فردی، فراموشی فردیت در پس مصالح اجتماعی، قربانی نمودن نفس برای حقیقت را در جای جای محیط اطرافمان به نظاره بنشینیم. باید رفت و باغبان را خبر کرد تا درختان تحجر را بخشکاند و نهال روشنفکری بنشاند. باید رفت و نهال تازهرو را محافظت کرد تا به هر بادی و هر نسیم آزادیبخشی، خم نشود. اینان که نه افسانهاند، بلکه حقایقیاند که بودهاند و هستند ولی گم شدهاند؛ باید رفت و باز آنان را دوباره یافت.
در تاریخ، عصری را میشناسیم که مردمانش شاهد به ثمر نشستن حکومتی اسلامی و شکوفایی روح آزادگی و آزادی خواهی در میان جامعهای به دور از تمدن بودند. بعثت نبی، خط قرمزی بر شیوه زندگی اعراب جاهلی بود؛ زندگیای که زنده به گور کردن نوزادان دختر، قتل و کشتار، غارت اموال، جنگ قبیلهای و ... از ستونهای اساسی آن به شمار میرفت. آنان به رهبری نبیاکرم(ص) و بر پایه خیزش مردمیشان، توانستند تمدنی نو بنیاد را بنا نهند؛ تمدنی که جهل را از جامعه آن روز حجاز زدود و به سایر بلاد صادر گشت.
اما همین مردم تازه بیدار شده، پس از فوت نبیاکرم(ص) مسبب رقم خوردن وقایعی گشتند که دیگر ریشه در جهلشان نمیداشت. آنان در قبال جریاناتی که در حال شکلگیری بود، واکنشی از خود نشان ندادند و سکوت اختیار نمودند. گوشهای به تماشا نشستند تا وقایع، یکی پس از دیگری اتفاق بیفتد. به جرأت میتوان گفت تمامی آن وقایع مولود سکوت، سکون و سازش یا به عبارتی خمودگی حاکم بر جامعه آن روز میبود.
در شرایطی که خفقان بر جامعه اسلامی سایه افکنده بود و مردمانش دچار سکوتی مرگبار گشته بودند، وجود زهرای مرضیه(س) شعلهای فروزان میبود. آن خورشید عالمتاب در آن شرایط بر خلاف جریان حاکم بر جامعه به ارشاد افراد پرداختند و بانگ آزادگی سر دادند. هر از گاهی به ایراد نطقهایی مبادرت میورزیدند تا شاید مردم را از این رخوت به در آورند، ولی مردم خاموشتر از آن بودند که با آن فریادهای آتشین به پا خیزند. ایشان به سان شمعی میسوختند، بر قلوب انوار هدایت میفشاندند؛ ولی قلبها را سراسر تاریکی پوشانیده بود. دیری نپایید که داعیهداران عرصه زهد و دینمداری چنان عرصه را بر دخت نبی تنگ نمودند که قلبشان مالامال از غم و اندوه گشت. رنج و محنت فراق از سویی و غم امت از سویی دیگر، طاقت و قرار را از ایشان میربود. در آخر نیز به تاوان عمل مردم و اجرت کار بیمثال ایشان، بانگ رحیل دگربار به صدا در آمد و از آن پس مردمان مجبور به شنیدن نالههای شبانه نبودند.
نگارگری شخصیت و معرفت حضرت زهرا(س) کاری محال است. ولی آنچه از میان سخنان اهلبیت(ع) نشر یافته، نشان از یک زن کامل و انسان برتر است. شخصیت ایشان در طول حیات هجده سالهشان به گونهای برجسته بود که میتواند اسوه حسنهای برای هر انسان حقیقتجویی در تمامی اعصار باشد. ایشان ستارهای آسمانی بودند که در طول حیاتشان مورد عنایت مردمانش قرار نگرفتند و هنوز نیز مجهول و ناشناخته ماندهاند. ایشان قرآن ناطقی بودند که در آخر، بال و پر شکسته رفتند.
آری! اگر امروز ما کمبودی احساس میکنیم، همه و همه نشأت گرفته از فقدان اخلاق و انسانیت و معنویت و اسیر نفسانیت شدنهاست. اگر شهرمان غبار گرفته، اگر کمرمان در زیر بار مشکلات ریز و درشت شکسته، به خاطر فراموش نمودن چنین شخصیتهای وارسته و یا تخطی از سیره این بزرگواران عالم هستی میباشد. باید دانست که تاریخ آیینهای است برای شناختن، عبرت پذیری و تکامل. شاید تاریخ را ما فراموش کنیم ولی تاریخ، ما را فراموش نمیکند؛ بلکه ما نیز ورقی از اوراق تاریخ خواهیم شد.
درست است که مشکلات و موانع برای تحقق جامعهای به دور از محدودیت و محرومیت بسیار است؛ ولی شایسته نیست که مسئولین مردم را، مردم مسئولین را در فاصله بسیاری که تا آرمان شهرمان داریم، مقصر بپندارند. چرا که در این صورت تنها با رکود مواجه خواهیم شد و صد البته عقب گرد. بلکه باید خود را شناخت و از خود گذشت. باید خود را شناخت و از خود شروع کرد. باشد تا روزی رسد که در سایه معارف اهلبیت(ع)، شاهد رشد و تعالی جامعه انسانیمان باشیم. باشد تا باشیم و ببینیم که شهرمان هم آسمانی شده است.
نوشته شده در تاريخ یکشنبه یکم مرداد ۱۳۹۶ توسط محمدرضا لالوی
تولد حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک...برچسب : نویسنده : basijmohamadiye بازدید : 39